آکادمی و موسسه علمی پژوهشی ابن سینا

جمع بندي و نتيجه‌گيري حاصل از انجام پایان نامه دانشجویی حاضر

        در انجام پایان نامه دانشجویی حاضر، ابتدا چهارچوب نظری مبنی بر شناخت اندیشه و تأثیر وجوه معرفتی (دستگاه معرفتی، هستی شناسی، انسان شناسی) هر اندیشمند بر نظریات سیاسی او و سپس الگوی پژوهش مبنی بر چیستی، چرایی و چگونگی شکل گیری دانش توسعه سیاسی و همچنین ضرورت شناخت شرایط و زمینه های تاریخی و اجتماعی این امر تبیین گردید. 
بر همین اساس نیز معناو مفهوم توسعه سیاسی در سنت غربی و نظریه های مختلف مرور شد. بنحویکه می توان گفت در يك معناي عام ، توسعه هرگونه تغيير هدفمندي را در بر می گرفت كه نهايتاً به كارآمدي نظام سياسي منتهي مي‌گردد. اما آنچه پس از جنگ جهاني دوم به بعد مورد نظريه‌پردازي قرار گرفت، الگوي نوسازي غرب براي تعيين مفهوم جهاني توسعه و معيار سازي ان براي سنجش كشورهاي «توسعه يافته» از كشورهاي «توسعه نيافته» گرديد. اين ديدگاه ( مكتب توسعه خطي) بر دو مبناي تكامل‌گرايي و كاركردگرايي استوار بود كه جوامع را به سوي تكامل جبري و دردو قطب سنتي و مدرن قرار مي‌دهد كه تنها با حذف سنت بطور كلي و مذهب بطور خاص، به توسعه دست مي‌يابند.
   در مقابل اين نظريه ، مكتب وابستگي (يكتا انگار) مشكل توسعه نيافتگي را در دخالت دول خارجي و وابستگي كشورها تبيين و الگوي خود اتكايي را پيشنهاد نمود. در ادامه، مكتب نظام جهاني با حفظ رويكردهاي اصلي توسعه كلاسيك، برسنت، تاريخ، ارزش و تفاوت ملتها و تمدن‌ها تاكيد نمود و پذيرفت كه تنوع سنتها و فرهنگ‌ها زمينه ساز تحقق تجدد است و لذا بر 3 اصل: نهاد سازي دموكراتيك، ايجاد دموكراسي‌هاي بومي و نهادينه كردن عقلانيت انسان خود بنياد تأكيد كرد.
در ادامه و برای تبیین توسعه سیاسی مورد نظر امام خمینی ، ابتدا مروري بر فرهنگ سياسي انقلاب اسلامي ايران به عنوان عنصر اصلي تعيين زمان و مكان در تحقيق حاضر داشتیم که نشانگر تعارض جدي مباني معرفتي مردم ايران با رژيم وابسته پهلوي بود. همين انديشه دين‌مدارو آرمان گراي مردم ايران بود كه در قرابتي معنادار با انديشه امام خميني، توانست از رژيم مطلقه و مدرن پهلوي عبور كرده و به جمهوريت اسلامي برسد.
     بررسي و تحليل مباني معرفتي امام خميني به مثابه كانون مفهومي انجام پایان نامه دانشجویی حاضر، بيانگر آن است كه در دستگاه معرفتی ایشان كه نشانگر پذيرش امكان شناخت بر اساس منابع چهارگانة عقل و تجربه و شهود و وحي است، اين امكان هست که به جهان هستي با تأملي باورمند پرداخته شود و امكان برهان سازي لازم فراهم گردد. جهاني كه آفريده خداي متعال است و هرگوشه و هر جزء آن آيتي از تجلي اسماء الهي است. هستي شناسي غايت مداري كه بر مبناي از اويي و به سوي اويي( انالله و انااليه ‌راجعون) استوار است و همه چيز در رابطه آفريدگار و آفريده شده تبيين مي گردد. بر همين اساس نيز، انسان شناسي امام خميني بر مبناي جايگاه بسيار والای انسان به عنوان آفريده برتر خدا و ذات تكامل جو و عقل مدار انسان براي دستيابي به مراحل عاليه استوار است.
بنابراين منطق دروني انديشه امام خميني بر دو پايه « توحيد » و « تربیت تكاملي انسان» استوار است. برهمين اساس نيز «سياست» از منظر امام خميني به مثابه هدايت انسان در پيمودن راه زندگي و حيات دنيوي، تنها در پيوند مستمر با دين معنا مي يابد كه غايت آن «سعادت» است. در نتيجه «توسعه» هم از همين منظر، تكامل و سعادت توامان دنيوي و معنوي، با غلبه معنويت بر ماديت است.
     اهداف الگوي توسعه سياسي امام بر مبناي همين مباني، تشكيل دولت مدرن اسلامی با رويكرد «اجتهاد عقلانی» یعنی محوریت یافتن دین و حرکت انسان در مدار عقل، با اهداف: «تربیت انسان» و «گسترش معنویت و دینداری» استوار است. لذا شاخص‌هاي توسعه سياسي منبعث از آن نيز در حق مشاركت سياسي مردم در تعيين سرنوشت اجتماعي و سياسي خود، استقرار عدالت و ازادي قانونمند، نهادينه كردن عقلانيت اجتهادي و مصلحت‌گرا، و سمت‌گيري سياست در راستاي اخلاق و معنويت و گسترش دينداري تجلّي مي‌يابد.
      اين مجموعة متنوع و در عين حال وحدت‌گرا و مبتني بر تعامل دين و مردم ، در مدل مفهومی «مردم سالاري ديني» استقرار می یابد كه متضمن راهي نوين، تكامل گرا و غايت مند براي دستيابي به سعادت انسان است. لذا ، توجه به خاستگاه اصلي و منطق دروني و دلالت های معرفتی  انديشه امام خميني، رمز استمرار صحيح و تحقق شايسته اهداف و شاخص‌هاي توسعه سياسي مورد نظر ايشان و انقلاب اسلامي است.

در صورت داشتن هرگونه سوال در ارتباط با آموزش نحوه انجام پایان نامه دانشجویی با ما در ارتباط باشید.